بسم الله الرحمن الرحیم- ساواک و سازمان های اطلاعاتی شوروی- انچه درکتاب ده ساواک امده است من رد نمیکنم ولی اطلاعات من کمی مغایر است- روزی جناب سرهنگ مرکز زرهی من را درمیدان بکناری کشید وگفت ارتش وساواک بدستور انگلستان تمام اطلاعات نظامی وغیر نظامی را به شوروی دادند وحتی به جاسوسان شوروی هرجا که به ان بدگمان هستند اجازه بازرسی دادند منجمله دانشکده پیاده شیراز که روسها تصور میکنند که درانجا بمب اتمی است ومن این مطلب را مستشاری امریکائی در مرکز گفته م که دلیلاش چه بوده است؟ ایشان گفته است ازاین که انگلیسیها موذی هستند حرفی نیست ولی این مورد بنفع شما است زیرا ضشما پول نجومی دلاری نداریدکه در شما وکل ایران درمقابل روسها تجیهزات لازم را داشته باشید؟؟؟!!! وماهم ان قدرت سابق نداریم ( عجب اعترافی) البته دراین مورد راست میگفت وزمانی ما به دادشما میرسیم که نصف ایران به تسخیرروسها درامده است ودرنبرد نابود میشود؟؟؟!!! ومن در انگلستان با یک دانشجوی که ازجنوب تهران بود که برادرش ودائی اش جزو حزب توده بودند ولی ایشان کمونسیت راقبول نداشت ولی انها سعی کرده بودند که بدون شوروی امکان مقابل با امریکا نیست وبه همین دلیل سمپات حزب توده بود گرچه اشکلات زیادی به ان میگرفت وچون در انگلستان کار کردند دائمی نبود وایشان نمیخواست فشاری بر خانواده بیاید به المان رفت که مرکز کار ودرس بود ودرانجا سرانجام به حزب کمونیست المانی طرفدار روسیه پیوست واطلاعات های جالبی درباره ایران بدست اورداز طریق ان حزب برای یک مسافرت تحقیقاتی چند ساعته به المان شرقی رفت المان شرقی اجازه انکه به یکی از ایرانشناسان المان شرقی را ملاقات کند رانداد زیر ا میترسید ساواکی باشد ورابطه انها باایران که برای انها سودمند بهم بخورد ولی ایشان هم نامه تضمین از حزب الامان یداشت که نپذیرفتند وگفتند انها به راحتی گول میخورند ولی اشان گفته بوده است برادرمن ودائی من جزو حزب توده هستند ظرف دوساعت تحقیقات به اواجازه داده بودند بایک ایرانشناس که استاد دانشگاه بود بعنوان تحقیق درباره ایران ملاقات داشته باشد وان جناب اطلاعات بسیار سری را دراختیار ایشان گذاشته وفقط بخشی از ان اجازه نشر داده بود وایشان بلندن امد وبخانه من امد ان بخش رابیان کرد ومن به ابادان امدم در ابادان همه به حساس ساواک واقف بودند وازترس انکه دستور بدهند ابادان را ترک کنید هیچگونه راهنمائی جز انکه سایه راشما ساواک میپاید نیمی گفتند- خیلی زود من فهمیدم که ابادان یکی از مراکز مهم جاسوسی غرب وشرق است- عراق هفت سونار بسیار مجهز روسی داشت که درکنار اروند رود کار گذاشته بودودر لنج هم سونار ورادار قوی داشت که زمانرا تقسیم کرده بودن هر چهار ساعت نوبت یکی میشد که لنج بر سراروند رود بگذارد وفلیتر کند وایران سونار ورادربسیار قوی در یک ناوی که همیشه در اروند رود لنگر انداخته بود رودخانه کنترول میکرد که ماهی های بسیار ریز میدید واگر لنجی کنار نمی رفت ودیگر باحمله به ان وتیراندازی هوائی ودریائی انرا عقب میراندوتجهیزات نظامی در نگهبانی مرزها وغیره مدرن بود ومیخواستند طرفین اطلاعاتی بدست بیاورنند امریکائی از لحاظ مدیریت غربیان بر نفت که همه کار بودند ومن درلندن متوجه شدم که رهبراصلی ایران یکی جناب اقای روحانی است ایشان فرموده است در شرکت نفت بسشاز پنچا ه وچهار بهائی نباشد نه جناب شاه وتمام معاون های شرکت نفت باید زنان بهائی باشد که همه بورس شرکت نفد داشتند که درانگلستان تحصیل کنند وپس از مدتی به منشی دربار برسند وبعضی ازانها قوم وخویش جناب روحانی بودند قبائل اعراب در طرف بسیار مهم بود وحزب کمونیست عراق درحال پیشرفت امریکائی تاثیرات انها بر روی ابادانیها وخوزستان شگرف تشخیص دادبودند که ممکن است یک کشور مستقل طرفن ایجاد کنند ومدیرت نفت را بعهده بگیرند انگلیسی زنان جاسوس خودرا که به راحتی فارسی صحبت میکردند وعربی انها بسیار قوی تر بود بعنوان انکه خانم انگلیسی به ابادان نیامده است بعنوان خواهر زن به ابادان میامدند وگوئی صدسال در ایران بودند با ماشین درجادهای کمی حتی خطرناک به اطراف ابادان وبخصوص قبائل عرب سرکشی میکردند وبه تنهائی دراین جاده ها رانندگی میکردند وبیشاز صد چمدان با خود اورده بودند که در بگشت ناوهای انگلیسی در کویت بعضی مواقع به ابادان میامدند وانها با خود میبردند- وبدست اوردن کتب نظامی پیچیده اب خوردن بود-ادامه دارد